قاضی: تنها جرم شهید عجمیان پوشیدن لباس بسیج بود
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۱۷۲۱
دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده ضاربان شهید "روحالله عجمیان" صبح امروز دهم آذر ماه در استان البرز برگزار شد.
به گزارش ایران اکونومیست از کرج، شهید سید روحالله عجمیان، متولد 20 بهمن سال 1373 از بسیجیان حوزه 417 شهدای کمالشهر کرج بود که روز پنجشنبه 12 آبان ماه در جریان اغتشاشات و ناامنیهای آزاد راه کرج – قزوین در محدوده بهشت سکینه (س) کرج با ضربات چاقو برخی اغتشاشگران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روز گذشته نخستین جلسه دادگاه برگزار و به اتهامات 9 نفر از متهمان با حضور وکلا، خانوادههای آنها و مددکار اجتماعی رسیدگی شد. گفتی است 3 نفر از 15 متهم این پرونده 17 سال سن دارند.
در همین راستا و بر اساس ماده 315 قانون آیین دادرسی کیفری پرونده افراد بالغ زیر 18 سال که اتهام آنها در صلاحیت رسیدگی در دادگاه انقلاب است و با تعدد قضات رسیدگی میشود باید در شعبه یک دادگاه کیفری یک استان ویژه رسیدگی به جرایم نوجوانان رسیدگی شود، قضات دادگاه امروز هم ابلاغ دادگاه انقلاب را دارند و هم مستشار دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرایم نوجوانان و دارای ابلاغ ویژه هستند.
در جریان رسیدگی به این پرونده تمام تشریفات قانونی برای رسیدگی به پرونده متهمان زیر 18 سال رعایت شده است و متهمان از تمام امتیازاتی که قانون برای آنها در نظر گرفته است از جمله داشتن وکیل و حضور مددکار برخوردار هستند.
در ابتدای جلسه، ریاست دادگاه با اعلام رسمیت، دادگاه دادرسی متهم حمید قره حسنلو را اعلام کرد و از نماینده دادستان خواست کیفرخواست نامبرده را قرائت کند تا متهم از خود دفاع کند.
نماینده دادستان گفت: متهم حمید قره حسنلو فرزند محمد علی به اتهام افساد فی الارض از طریق ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور، حمله به ماموران انتظامی و بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور شده است.
وی افزود: طبق اظهارات متهم، حمید قره حسنلو همراه با همسر خود فرزانه قره حسنلو جهت حضور در بهشت سکینه (س) و در محل ضرب و جرح و شهادت بسیجی شهید روح الله عجمیان حضور داشتهاند.
نماینده دادستان ادامه داد: طبق مستندات جمعآوری شده و فیلم زمان ضرب و جرح شهید عجمیان روی انگشت اشاره دست چپ متهم حمید قره حسنلو آثار زخم و خونریزی مشهود است. زمانی که آرین فرزامنیا از پشت با کارد به شهید ضربه میزند، در دومین ضربه دست این متهم هم که همانجا حضور داشته زخمی میشود. همسر متهم که در محل حاضر بوده و از متهمان پرونده است در اظهارات خود گفته متهم یک لگد به بسیجی شهید زده است.
وی عنوان کرد: در زمان دستگیری متهم در منزل وی و در بررسی گوشی همراه متهم فیلمی از زمان حادثه که توسط خود متهم ضبط شده نیز کشف شده است.
در ادامه قاضی از متهم خواست تا در جایگاه دفاع از خود قرار گرفته و دفاعیات خود نسبت به کیفرخواست را بیان کند.
در ابتدای حضور متهم در جایگاه قاضی پرسید: کیفرخواست را شنیدی و آیا آن را قبول دارید؟
متهم در دفاع از خود گفت: من و همسرم جهت حضور سر مزار یکی از آشنایان به بهشت سکینه (س) رفته بودیم و قصد داشتیم اگر برای خانم نجفی هم مراسمی بود، حضور پیدا کنیم.
قاضی از متهم پرسید: گفته شده شما، نخستین نفری بودید که در بهشت سکینه(س) حاضر شدید؛ شما اسلحه داشتید؟
متهم پاسخ داد: خیر.
در ادامه دادگاه فیلم حضور متهم در صحنه جنایت به دستور قاضی پخش شد.
متهم گفت: در اتوبان دنبال راه برگشت بودیم که صحنه ضرب و جرح شهید عجمیان پیش آمد.
قاضی پرسید: در محل دستگیر شدید؟ دست شما چرا زخمی شد؟
متهم: شب در منزل دستگیر شدیم و متوجه نشدم دستم چرا زخمی شد. همسرم در محل وقوع جنایت جمعیت را کنار میزد تا شهید را نزنند.
قاضی خطاب به متهم گفت: جمعیت را کنار میزدید تا صحنه بهتر تصویربرداری شود.
متهم گفت: متوجه زخمی شدن دستم نشدم اما همسرم گفت دست یک آقایی چاقو بود. زمانی که ما رسیدیم شهید روی ماشین بود و به وی ضربه میزدند که بعد پایین افتاد.
قاضی: شما ضاربان را دیدید؟
متهم گفت: 3 تا 4 جوان بودند و من تنها سنگ دست یک نفر دیدم.
قاضی: شما سردستگی جمع اغتشاشگران و فرماندهی جمع حاضر در صحنه را به عهده داشتید؟
متهم: من اگر لیدر بودم باید پیامی داده باشم.
قاضی در پاسخ گفت: کسی که ماموریتی ندارد چرا باید فیلم جزئیات صحنه را تهیه کند و در همه صحنهها پیگیرانه حضور داشته باشد؟
متهم گفت: من بدون منظور فیلم گرفتم و در حد لیدری نیستم.
قاضی: درآمد ماهیانه شما چقدر است؟
متهم پاسخ داد: بین 50 تا 100 میلیون درآمد ماهیانه دارم.
قاضی خطاب به متهم گفت: پس مشکل اقتصادی نداری، انگیزه شما مخالفت با نظام بود؟
متهم ادامه داد: هدفی نداشتم! اشتباه کردم؛ من به اشتباه این رفتارها را انجام دادم.
قاضی: شما به عنوان لیدر آشوب معرفی شدهاید و در بستن اتوبان، ضرب و جرح و شهادت بسیجی شهید روح الله عجمیان نقش داشتهاید.
متهم: خیر زمانی که رسیدیم، پشیمان شدیم و میخواستم به منزل برگردیم اما به دلیل شلوغی در بین جمعیت گیر کردیم!
قاضی: شما صحنهگردان بودی و همهجا حضور داشتی. در بهشت سکینه(س)، در اتوبان حتی در لابهلای ماشینها به دنبال چه بودی؟
متهم: هدفی نداشتم! زمانی که به سمت ماشینها میرفتیم شیشههای ماشینها شکسته بود.
قاضی پرسید: جوانها تحت فرمان شما بودند؟ چرا به شهید عجمیان لگد زدید؟
متهم: نه من لگد نزدم.
قاضی در پاسخ گفت: خانم شما در بازجویی اعتراف کرده که شما لگد به شهید زدید.
قاضی پرسید: شما چه نسبتی با خانم حدیث نجفی داشتید که میخواستید سر مزار او بروید؟
متهم: نسبتی نداشتیم برای اعتراض رفته بودیم.
قاضی پرسید: بستن جاده، اعتراض است؟
متهم: من نقشی در بستن جاده و اغتشاشات نداشتم؛ اینکه شما میگویید من لیدر بودم تماس یا ارتباطی باید داشته باشم.
در این هنگام وکیل متهم حمید قره حسنلو در مورد صحنه شهادت شهید عجمیان اظهاراتی بیان داشت و سؤالاتی نیز از متهم پرسید.
در ادامه نماینده دادستان ضمن انتقاد از متهم بابت برخی اظهاراتش خطاب به متهم ادامه داد: عینکتان در جایی که پیکر شهید عجمیان افتاده بود، بوده است که آن را برداشتید. چه اقدامات پزشکی برای این شهید انجام دادید؟ آنها را توضیح دهید.
وی اضافه کرد: شما به عنوان یک پزشک در صحنه جرم حضور دارید اما به شهید عجمیان که روی زمین افتاده، بیاعتنا هستید و به اولگد میزنید.
متهم گفت: من قبول دارم از لحاظ پزشکی اهمال کردم اما عمل مجرمانهای که منجر به فوت شهید عجمیان انجام شده باشد را انجام ندادهام.
قاضی در ادامه از متهم خواست دفاع آخر خود را بیان کند.
متهم قره حسنلو خطاب به قاضی گفت: من این اتهامات را نمیپذیرم.
نماینده دادستان در ادامه با اجازه از قاضی مجددا گفت: اظهارات آرین فرزامنیا نسبت به شما این است که شهید را نگه داشتهاید و او ضربه زده است. در این فیلم هم که ضبط شده مشخص است شما با خشم در حال قدم زدن هستید و برخلاف سوگندی که یاد کردید به مجروحی که روی زمین افتاده کمک نمیکنید. برای کفش خونیتان که آغشته به خون شهید عجمیان هست چه توضیحی دارید؟
متهم در پاسخ گفت: من کاری نکردم.
متهم گفت: من و همسرم به طور ناخواسته در این اجتماع وارد شدیم.
متهم ادامه داد: کاش اصلا به این ماجرا وارد نمیشدم و به خانه برمیگشتم. من به هیچ وجه دنبال آشوب و اغتشاش نبودم.
قاضی از متهم قره حسنلو پرسید: آیا دفاعیاتتان تمام شده است؟ که متهم پاسخ داد: بله و قاضی ختم این جلسه را اعلام کرد.
قاضی در ادامه جلسه گفت: علی معظمی گودرزی فرزند داریوش به جایگاه بیاید تا نماینده دادستان کیفرخواست وی را بخواند، بعد از متهم درباره موارد اتهامی سؤال خواهیم پرسید.
نماینده دادستان گفت: در کیفرخواست علی معظمی گودرزی آمده است نامبرده ضمن هماهنگی با سه متهم از شهریار به کرج رفتهاند و اقدام به انسداد مسیر و پرتاب سنگ به مأموران و کردهاند. آنها در صحنه شهادت عجمیان حضور داشته و دیدهاند که چند نفر به پیکر این شهید سنگ زدهاند اما خودش این اقدام را انجام نداده است.
نماینده دادستان ادامه داد: اتهام او، افساد فی الارض و اقدام علیه امنیت کشور است و همچنین فعالیت تبلیغی علیه نظام است.
قاضی خطاب به متهم گفت: آیا این اتهامات را قبول دارید؟
متهم معظمی گودرزی گفت: من به عنوان نخستین نفر این بسیجی را در محل دیدم و سنگ هم در دستم بود ولی به طرف او پرتاب نکردم.
قاضی پرسید: چند سنگ در دستت بود؟
متهم پاسخ داد: فکر میکنم دوسه تا اما ما برای آسیب رساندن به کسی به این محل نرفته بودیم و نمیخواستیم آن بسیجی را به شهادت برسانیم.
وی افزود: تشکیل زنجیره انسانی را قبول دارم اما قصدمان مسدود کردن اتوبان نبود و اشتباه کردیم.
قاضی: سنگ را چه کردید؟
متهم: سنگی پرت نکردم و آن را روی زمین انداختم؛ نمیخواستم به کسی بخورد.
رئیس دادگاه وکیل متهم را به جایگاه فراخواند.
وکیل گفت: آقای معظمی تحت تأثیر دعوت فضای مجازی به اتفاق سه نفر دیگر مجید محمدی، شاکرمی زواردهی و علی محرمی به بهشت سکینه (س) رفتهاند.
وکیل متهم گفت: آقای معظمی در وارد کردن صدمه به شهید حضور نداشته است.
وی ادامه داد: متأسفانه تأثیر فضای مجازی است. این افراد تنها میخواستند در این حرکت اعتراضی شرکت کنند و در اینکه کارشان خلاف است، صحبتی نیست اما افساد فی الارض خصیصههایی دارد که یکی از آنها اقدام علیه جان کسی است که آقای معظمی چنین کاری را انجام نداده است لذا درباره این اتهام اول معترض هستم.
وی ادامه داد: درباره اتهام اجتماع علیه امنیت عنصر روانی آن مخدوش است و این جوانان برای اعتراض به آن سمت آمدند و نه کلیپی منتشر کردهاند و نه درباره این حادثه پیام یا توئیتی منتشر نکردهاند و به اشتباه خود اذعان دارند.
قاضی از وکیل پرسید: آیا شما در این مدت با متهم صحبتی داشتهاید که وکیل پاسخ داد: بله، من به موکلم توصیه کردم توبه کند اما باز هم تأکید دارم که به نیت تبانی علیه امنیت کشور به آن نقطه نیامده بودند.
قاضی از متهم خواست در جایگاه قرار بگیرد و در ادامه گفت: اتهام شما افساد فی الارض از طریق اجتماع و دادن شعار و ایجاد آشوب و حمله به نیروهای انتظامی و اخلال عمده در نظم جامعه است.
وی ادامه داد: آیا اخلال در نظم عمومی کردید؟ باتوجه به اینکه زنجیره انسانی تشکیل دادید و از آن فیلم گرفتید، این فعالیتتان تبلیغی علیه مردم این کشور محسوب نمیشود؟ مجموعه اقدامات شما که در این حادثه صورت گرفته، نمونه افساد فی الارض است لذا با زبان خود هرچه مایل هستید برای دفاع بگویید.
متهم گفت: حمله به نیروی انتظامی و مقاومت بسیج قبول نیست؛ من نخستین کسی بودم که شهید عجمیان را دیدم که با پیراهن خونی کنار دیوار نشسته بود و وقتی از کنارش رد میشدم آقای کرمی پشت من ایستاده بود.
قاضی: از شهید عجمیان نپرسیدید چه اتفاقی برایش افتاده است؟
متهم پاسخ داد: خیر؛ چون جمعیت زیادی آنجا ایستاده بودند و به خاطر ترس از اغتشاشگران جلوتر نرفتم. این را هم بگویم که من اتوبان را نبستم و اقدام به لیدری اغتشاشات نکردم و اتوبان بسته بود.
قاضی: پیشنهاد تشکیل زنجیره انسانی را چه کسی داد؟
متهم پاسخ داد: من نگفتم افرادی که زنجیره را نیز تشکیل دادهاند را نمیشناسم و فیلمی هم از اتوبان نگرفتم و برای جایی نفرستادم. من تنها یک فیلم گرفتم.
وی خطاب به رئیس دادگاه گفت: ما برای این ماجرا برنامهریزی قبلی نداشتیم و تنها گول رسانهها را خوردیم. همه این افراد که شهید شدند، برادرهای ما هستند و از شما و نماینده دادستان میخواهم به ما کمک کنید.
قاضی در ادامه از متهم فرزانه قره حسنلو خواست در پاسخ به کیفرخواست قرائت شده دفاعیات خود را بیان کند.
متهم گفت: من فساد فیالارضی انجام ندادهام و به شهید عجمیان دست نزدهام.
متهم ادامه داد: تنها در اثر هیجانات القائی از شبکههای معاند به بهشت سکینه (س) رفتم اما شلوغ شد و در جاده متوقف شدیم و دیدیم که چند نفر به شهید ضربه میزنند.
قاضی پرسید: شما دور شهید چرخیدید و هیچ کاری برای دفاع از وی انجام ندادید؛ مردی که به شهید سنگ زد را میشناسید، اسمش چه بود؟
متهم: نه نمیشناختم شلوغ بود یادم نیست.
قاضی: فیلم را نشان بدهید تا متهم فرد موردنظر را شناسایی کند.
در ادامه دادگاه فیلم این لحظه نشان داده شد.
متهم گفت: نمیدانم کدام آقا بود، گفتم ندیدم.
متهم ادامه داد: من فعالیت زیادی در فضای مجازی ندارم فقط برای همسایه یک پیامک دادم که در مراسم چهلم شرکت کنند.
قاضی: این پیام را برای شبکههای معاند و بی بی سی و فرانسه هم فرستادید؟
متهم پاسخ نداد.
قاضی گفت: آن لحظه که همسرت لگد زد چه کردی؟
متهم: همسرم رفت که عینکش را در کنار شهید بردارد، اشتباه گفتم که لگد زد پشیمانم. آسیبی به شهید عجمیان نزدم و هیچ دخالتی در برهم زدن امنیت نداشتم، تقاضای عفو و بخشش دارم.
قاضی: شهید عجمیان را چه کسانی شهید کردهاند؟
متهم: اغتشاشگران.
قاضی: پس قبول داری که همه اقدامات آشوبگران و شما موجب شهادت شهید شده و همه اتفاقات در بهم زدن نظم عمومی و آسیب رساندن به افراد بیگناه توسط شما نقش داشته است.
قاضی در ادامه وکیل مدافع متهم را برای ارائه دفاعیات از متهم به جایگاه احضار کرد.
وکیل به متهم گفت: در خصوص اتهامات موکلم نسبت به فساد فی الارض تعریفی که در قانون برای اثبات فساد فی الارض آمده شامل رفتار موکل من نمیشود و متهم رفتاری که موجب فساد، جنایت یا اخلال در نظم عمومی بشود، انجام نداده و صرف حضور وی در صحنه، افساد فی الارض محسوب نمیشود.
وکیل متهم ادامه داد: در خصوص حمله به مأموران امنیتی و نیروهای بسیج موکلم رفتاری نداشته، سنگ یا وسیلهای به طرف مأموران پرتاب نکرده است و در فیلم صحنه نیز چنین چیزی مصداق عینی ندارد.
قاضی خطاب به وکیل گفت: 40 تا 50 نفر در صحنه ضرب و جرح و شهادت شهید عجمیان حضور داشتند که هرکس ضربهای میزد و متهم نیز در آن صحنه حضور داشت.
قاضی از وکیل متهم پرسید: شما از زمان بازداشت متهم با موکل خود دیدار داشتهاید؟
وکیل گفت: بله من موکلم را میبینم و از اینکه دادگاه به ما فرصت کافی برای صحبت داده است، تشکر میکنم.
وکیل متهم افزود: موکلم متأسفانه تحت تأثیر فضای مجازی وسوسه شده و در حال حاضر نادم و پشیمان است و از دادگاه محترم تقاضای عفو و بخشش برای نامبرده را دارم.
قاضی: حضور در تجمعات و شعار دادن متهم را در صحنه قبول دارید؟
وکیل: بله قبول دارم شعار دادن و حضور در اغتشاشات عنوان مجرمانه دارد و به حد و تناسب رفتار باید مجازات شود اما صرف حضور فیزیکی در صحنه، افساد فی الارض و تبانی محسوب نمیشود.
قاضی از نماینده دادستان خواست تا سؤالات پایانی خود را از متهم بپرسد.
نماینده دادستان خطاب به متهم گفت: در فیلم پخش شده، پوشش شما که عینک آفتابی با شیشه بزرگ است برای جلوگیری از شناسایی است. همچنین با سابقهای که شما تأیید کردید شب قبل پیامک دادید که آن روز در بهشت سکینه (س) حضور پیدا کنید این کار با هدف قبلی بوده است.
نماینده دادستان ادامه داد: با توجه به افتادن عینک همسرتان در صحنه، خونی بودن کفش وی و بریدن دستش کنار پیکر شهید و لگد زدنی که شما اعتراف کردهاید، اتهامات علیه شما مطرح شده است.
دادستان خطاب به متهم گفت: با اقرار شما و لگد زدن همسرتان به شهید، حضور شما در صحنه و ارتکاب جرم مطرح شد.
متهم: عینک آفتابی با شیشه بزرگ که استفاده میکنم به دلیل حساسیت چشمهایم هست و همیشه از عینک و کلاه استفاده میکنم.
در ادامه قاضی خطاب به متهم گفت: وقت کافی برای دفاع به شما میدهیم و میتوانید حرفهای خود را به طور کامل بنویسید و اتهامات را قرائت میکنم تا شما دفاع کنید.
قاضی خطاب به متهم گفت: اتهام شما افساد فی الارض است. در کنار شهید عجمیان اقدامات شما موجب شده که به تمامیت جسمانی افراد که این مورد تنها یک نمونه بوده است، آسیب وارد شده و شهادت شهید بسیجی عجمیان یک نمونه بارز بوده که شما در آن دخالت داشتهاید. اقدامات شما موجب شهادت یک بسیجی شده است و راهبندانهایی که شما با هدایتگری ایجاد کردید موجب بینظمی شدید در جامعه شده و اخلال در نظم عمومی و امنیت جامعه کردهاید و بارزترین نمونه آن هم به شهادت رساندن یک انسان بیگناهی است که جرمش تنها پوشیدن لباس بسیج است. اگر جرم دیگری داشته است شما به ما و مردم بگویید؛ به کسی حرفی زده یا کسی را کشته است؛ اگر کاری انجام داده بگویید و ما حرفی نداریم.
قاضی ادامه داد: شما با همسایههایتان اجتماع و تبانی کردهاید و با دعوت از دیگران و دشمنان این مملکت به بهانههای مختلف تجمع کردهاید و تبانی کردهاید تا امنیت مردم را بهم بزنید و علاوه بر اینها از صحنهها نیز فیلم تهیه کرده و ارسال کردهاید که این اقدام هم به عنوان فعالیت تبلیغی علیه مردم مظلوم و نظام اسلامی محسوب میشود.
متهم: ما هیچ آسیبی به کسی نرساندهایم؛ در بستن اتوبان نیز هیچ دخالتی نداشتم؛ اشتباه کردم تحت تأثیر قرار گرفتم، توبه میکنم.
قاضی خطاب به متهم گفت: گناه این بسیجی شهید چه بود؟ دیروز در جلسه پدر شهید گفت گناه بچه من چه بوده است؟
متهم: او هیچ گناهی نداشت.
قاضی گفت: ما جواب این پدر و مادر شهید را چه بدهیم. مادر شهید که دیروز در جلسه دادرسی از حال رفت و ما باید به خاطر پخش این صحنهها از مردم عذرخواهی کنیم زیرا تنها نشان دادن این صحنهها موجب میشود تا احساسات مردم جریحهدار شود اما چارهای نداریم برای اینکه دنیا بفهمد که چه جنایاتی انجام میشود و بزرگی این جنایت و مظلومیت شهید و خانوادهاش و امثال آن مشخص شود، ما حاضر نبودیم با این وضعیت که حتی حیوانات را هم با بدن مجروحشان این گونه برخورد نمیشود، نشان بدهیم و مادر شهید با دیدن این صحنهها دیروز در جلسه دادرسی حالش بهم خورد شما به عنوان یک خانم بگویید ما چه جوابی به مادر این شهید بدهیم.
متهم پاسخ داد: من واقعا متأسفم و صحنه بسیار دردناکی بود.
متهم ادامه: اشتباه کردم اما در شهادت این بسیجی هیچ مشارکتی نداشتم.
متهم ادامه داد: اشتباه کردم و تحت تأثیر قرار گرفتم اما هیچ قصدی برای بهم زدن نظم عمومی و اخلال در جامعه نداشتم یا اینکه بخواهم کسی را به شهادت برسانم دخالتی در این موضوعات نداشتم. پشیمانم و امیدوارم که مورد عفو قرار بگیرم و با بخشش و شفقت با من رفتار شود. من هیچ عنادی با نظام و کسی ندارم و اساساً تحت تأثیر احساسات این رفتار را انجام دادم.
قاضی خطاب به متهم گفت: مطلب دیگری ندارید.
متهم: خیر فقط تقاضای عفو و بخشش دارم.
در انتهای این جلسه دادگاه، قاضی ختم دومین جلسه دادرسی شهادت روح الله عجمیان را اعلام کرد و گفت: بنا داریم که به طور متوالی این جلسات رسیدگی را تا هر چند روز که طول بکشد، ادامه بدهیم.
منبع: خبرگزاری تسنیم
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: قاضی خطاب به متهم گفت نماینده دادستان روح الله عجمیان علیه امنیت کشور متهم ادامه افساد فی الارض شهید عجمیان بهشت سکینه قاضی در ادامه فساد فی الارض متهم پاسخ قاضی از متهم اشتباه کردم انجام نداده قاضی پرسید بسیجی شهید فضای مجازی حضور داشته شهادت شهید نظم عمومی تحت تأثیر وکیل متهم داشته اید ضرب و جرح صحنه ها لگد زد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۱۷۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قاضی ای که طیالارض میکرد و مورد تایید امام خمینی بود
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، امروز هفتم فروردین صد و پنجاه و پنجمین سالروز تولد آیتالله سید علی قاضی طباطبایی تبریزی در سال ۱۲۴۸ است.
به گزارش ایسنا، آقا سید علی قاضی در ابتدا تحت تربیت پدر خود بود و از آن طریق به آقا محمد بیدآبادی و در نهایت با مکتب عرفانی صدرالمتالهین آشنا شد بعدها هم تحت اشراف سید احمد کربلایی واحدالعین قرار گرفت و از طریق ملا حسینقلی همدانی و ملا هادی سبزواری در بحر اندیشه ملاصدرا غوطهور شد. او اعجوبه عرفان قرن چهاردهم شمسی بود و به افکار محیالدین عربی تعلق خاطر بسیار داشت.
امام خمینی (ره) درباره علامه گفت: «قاضی کوهی بود از عظمت و مقام توحید.»
سید علی؟سید علی پسر سید حسین قاضی در هفتم فروردین ۱۲۴۸ در شهر تبریز متولد شد. برخی تذکرهنویسان تاریخ تولد او را نهم اردیبهشت ۱۲۴۵ هم ذکر کردهاند. خاندان او از سادات طباطبایی بود.
سید حسین شاگرد آیتالله سید محمدحسن میرزای شیرازی ملقب به میرزای بزرگ در حوزه علمیه سامرا بود که با اتمام درسش به تبریز برگشت. از او آثاری چون تفسیر مختصری بر قرآن، تفسیر سوره فاتحه و تفسیر ناتمام سروه انعام باقی مانده است. سید حسین در سال ۱۲۷۵ چشم از جهان فرو بست.
جد اعلای سید علی، سید ابراهیم طباطبا نواده امام حسن مجتبی(ع) است.
پدر مادری سید علی، میرزا محسن قاضی تبریزی نام داشت که ایشان نیز از عابدان بود و با ملا هادی سبزواری هم بحث و درس .
با رسیدن سید علی به سن خواندن و نوشت، تحصیل مقدماتی و تفسیر «کشاف» را نزد پدرش آیتالله سید حسین طباطبایی آموخت و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه تبریز نزد اساتید مبرزی چون میرزا موسی تبریزی از شاگردان شیخ انصاری و سید حسین کوهکمرهای، میرزا محمدعلی قراچهداغی استاد فقه و اصول و علوم تفسیر، میرزا محمدتقی تبریزی متخلص به «نیر» شاعر و استاد ادبیات عرب و زبان فارسی رفت.
او در سال ۱۲۷۴ در ۲۶ سالگی به حوزه علمیه نجف اشرف نزد آیتالله سید محمدحسن میرزای شیرازی رفت و از طلاب مکتب نجف شد و در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید.
ازدواجایشان چهار بار ازدواج کرد و حاصل این ازدواجها ۱۱ پسر و ۱۵ دختر بود.
مشهورترین فرزندان ایشان که راه پدر را در علم و تقوای در پیش گرفتند سید محمدحسن، سید مهدی، سید محمدعلی نام داشتند. البته یکی از دامادهایش به نام میرزا ابراهیم شریفی نیز در سلوک عرفانی سید علی بود.
سید محمدحسن کتاب بحر المعارف عبدالصمد همدانی را نزد پدر خواند و مجموعه ۱۰جلدی به نام صفحات من تاریخالاعلام را نوشت. جلد اول کتاب مشتمل بر اشعار پدر بود و جلد دوم این اثر ۱۰ جلدی به اسم «آیتالحق» توسط برادرش سید محمدعلی قاضینیا استاد دانشکده الهیات تهران به فارسی ترجمه و در سال ۱۳۸۹ در تهران منتشر شد.
سید مهدی هم استاد آیتالله حسن حسنزاده آملی بود.
هجرت به نجفایشان در نجف در محضر اساتید به نامی چون آیتالله محمدکاظم خراسانی ملقب به آخوند خراسانی، میرزا فتحالله شریعت اصفهانی ملقب به شیخالشریعه از رهبران نهضت ضد انگلیسی عراق، میرزا حسین تهرانی، آیتالله محمدحسن مامقانی از اساتید برجسته علم رجال، درایه، تراجم و نسب، آیتالله سید محمدکاظم یزدی صاحب کتاب «عروهالوثقی»، آیتالله فاضل شربیانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی فقه، اصول، حدیث، تفسیر و دیگر علوم دینی و عقلی را آموخت.
میرزا حسین خلیلی تهرانی استاد اخلاق سید علی قاضی طباطبایی بود.
علامه آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی در خاطرهای از قدرت حافظه سید علی قاضی، گفت «مرحوم قاضی در لغت عرب بینظیر بود. گویند ۴۰ هزار لغت از حفظ داشت و شعر عربی را چنان میسرود که اعراب تشخیص نمیدادند سراینده این شعر عجمی است.
روزی در بین مذاکرات مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالله مامَقانی رَحمةُاللهِعلیه به ایشان میگوید: «من آنقدر در لغت و شعر عرب تسلط دارم که اگر شخصی غیر عرب، شعری عربی بسراید من میفهمم که سراینده عجم است؛ گرچه آن شعر در اعلی درجه از فصاحت و بلاغت باشد.»
مرحوم قاضی یکی از قصائد عربی را که سرایندهاش عرب بود شروع بخواندن میکند و در بین آن قصیده از خود چند شعر بالبَداهَه اضافه میکند و سپس به ایشان میگوید: «کدام یک از اینها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشخیص دهند.»
مرحوم قاضی در تفسیر قرآن کریم و معانی آن یَد طولائی داشت. مرحوم استاد ما علامه طباطبائی میفرمودند: «این سبک تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضی بما تعلیم دادند و ما در تفسیر از مسیر و ممشای ایشان پیروی میکنیم و در فهم معانی روایات وارده از ائمه معصومین ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث را که «فِقهُالحدیث» گویند از ایشان آموختهایم.»
سلوک عرفانیآغاز سلوک سید علی قاضی طباطبایی توسط آیتالله عباس قوچانی و به دست خط مکتوب علامه آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی این چنین بود.
علامه طهرانی نوشت: «داستان اساتید عرفانی مرحوم قاضی از قرار نقل خودشان بدین طریق بود که استاد اول ایشان، پدرشان آقا سید حسین قاضی و او شاگرد امامقلی نخجوانی و او شاگرد آقا سید قریش قزوینی بودند.
آقا سید حسین قاضی در سامراء تحصیلاتش را نزد میرزای بزرگ ﻓﺮا گرفت و چون فارغالتحصیل شد و دارای مقامات علمی و فقهی شد، با اجازه مرحوم میرزا به تبریز مراجعت نمود و در تبریز به امور عرفانیه و راه خدا و سیر و سلوک و معرفت از مرحوم امامقلی دستور گرفت، بنابراین مرحوم آقا سید حسین قاضی جامع کمالات علمی و فقهی و عرفانی بود.
روزها به دکان مرحوم امامقلی میرفت و ساعتی مینشست و کسب فیض مینمود.
امامقلی مردی بلند قامت بود و پیوسته حتی در موقع کار و خرید و فروش ساکت بود و در عین وقار و سکوت مشتریان را راه میانداخت و به حوائجشان رسیدگی میکرد.
مرحوم میرزا علی قاضی تا سال ۱۲۷۴ که به نجف اشرف مشرف شدند تحت تربیت علمی و فقهی و عرفانی ﭘﺪر ﺑﺰرﮔﻮارشان ﺑﻮد و ﻓﺘﺢ ﺑﺎب عرفانی و ﻛﺸﻒ اﻣﻮر غیبیه ﺑﻪ أﻣﺮ و ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺮ ﭘﺪرش ﺑﻮد، اما ﭼﻮن ﺑﻪ ﻧﺠﻒ ﻣﺸﺮف ﺷﺪ، ﭘﺲ از یک ﺳﺎل ﭘﺪرش رﺣﻠﺖ کرد و او را در وادیالسلام نجف دفن کردند.»
آیتالله العظمی قاضی قبل از ورود به نجف اشرف به وادی سیر و سلوک گام نهاده بودند و این سخن که گاه مطرح میشود که ایشان تا ۴۰ سالگی اهل این راه نبودند قابل پذیرش نیست.
ولی چون مرحوم آیتالله العظمی قاضی به نجف اشرف آمدند، در تحت تربیت مرحوم آیتالحق آقای سید أحمد کربلائی طهرانی قرار گرفتند و با مراقبت ایشان طی طریق نمودند.
ایشان سالیان زیادی نیز ملازم و هم صحبت مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری بودند، البته نه به عنوان شاگرد بلکه به عنوان ملازم و برای بهره بردن از حالات روحی و تماشای احوال و واردات ایشان و البته در مسلک عرفانیه بین این دو بزرگوار تباینی بعید وجود داشت.
اما اینکه برخی آیتالله العظمی سید علی قاضی را شاگرد سلوکی حاج شیخ محمد بهاری دانستند سخنی بعید و بدون سند است و علامه حسینی طهرانی بر خطا بودن آن تصریح کردهاند.
طیالارض قاضیعلامه آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی در شرح قدرت طیالارض آیتالله قاضی تعریف کرد: «حجتالاسلام آقای حاج سید محمدرضا خلخالی از علمای نجف اشرف نقل کرد: «کاسبی از کسبه بازار ساعت نجف که به مشهد مقدس مشرف شده بود و مرحوم قاضی را در مشهد دیده بود و از ایشان اصلاح امر گذرنامه خود را خواسته بود و ایشان هم اصلاح کرده بودند.
آن مرد چون به نجف آمد به رفقای خود گفت: «گذرنامه من دچار اشکال بود و در شهربانی درست نمیشد و من برای مراجعت به آقای قاضی متوسل شدم و گذرنامه را به ایشان دادم و ایشان گفتند: «فردا برو شهربانی و گذرنامهات را بگیر.» من فردای آن روز به شهربانی مراجعه کردم، شهربانی گذرنامه مرا اصلاح کرده و حاضر نموده بود، گرفتم و به نجف برگشتم.
دوستان آن مرد گفتند: «آقای قاضی در نجف بودند و مسافرت نکردهاند.»
آن مرد نزد مرحوم قاضی آمد و داستان خود را مفصلا برای آقای قاضی گفت و مرحوم قاضی انکار کرده و گفت: «همه مردم نجف میدانند که من مسافرت نکردهام.»
آن مرد نزد فضلای آن عصرِ نجف اشرف چون آقای حاج شیخ محمدتقی آملی و آقای حاج شیخ علیمحمد بروجردی و آقای حاج سید علی خلخالی و نظائرهم آمد و داستان را گفت. آنان به نزد مرحوم قاضی آمده و قضیه را بازگو کردند و مرحوم قاضی انکار کرد. و آنها با اصرار و ابرام بسیار مرحوم قاضی را وادار کردند که برای آنها یک جلسه اخلاقی ترتیب داده و درس اخلاق برای آنها بگوید.
در آن زمان، مرحوم قاضی بسیار گمنام بود و از حالات او احدی خبر نداشت و بالاخره قول داد برای آنها یک جلسه درس اخلاق معین کند و جلسه ترتیب داده شد و در ردیف اول، همین افراد به اضافه آقای حاج سید حسن مسقطی و غیرهم در آن شرکت داشتند.
و بعدا در ردیف دوم در زمان بعد، سری دوم حضرت علامه طباطبایی و آقا حاج سید احمد کشمیری و آقا میرزا ابراهیم سیستانی و اخوی علامه آقای الهی و غیرهم شرکت میکردند.
و در ردیف سوم در زمان بعد، سری سوم حضرت آقای حاج شیخ عباس قوچانی و آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت فومنی رشتی و غیرهم از فضلای نجف اشرف در آن حضور و شرکت داشتند.
شاگردانآیتالله العظمی قاضی شاگردان معروف و برجستهای در عرفان و معنویت داشتند که هر کدام جزو مراجع عظام مبرز حوزههای علمیه قم و نجف بودند.
نام برخی از آنان به این شرح است: آیات عظام سید هاشم موسوی حداد، سید حسن مسقطی، شیخ عباس قوچانی، محمدتقی آملی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، سید محمدحسن الهی طباطبایی برادر علامه طباطبایی، محمدتقی بهجت، سید یوسف حکیم، سید محمد حسینی همدانی، سید عبدالحسین دستغیب شیرازی، حسینعلی نجابت شیرازی، سید شهابالدین مرعشی نجفی، سید ابوالقاسم خوئی، سید محمدهادی میلانی، محمدرضا مظفر، سید عبدالاعلی سبزواری، میرزا علی غروی علیاری، حاج ابوالفضل خوانساری، عبدالحسین حجت انصاری، محمدابراهیم شریفی زابلی، علیاکبر مرندی و آیتالله سید عبدالکریم کشمیری.
آثاراز آیتالله سید علی قاضی طباطبایی تبریزی آثاری چون تفسیر قرآن کریم از آغاز تا آیه ۹۱ سوره انعام، اشعار متعدد از جمله چکامه غدیریه، نامههایی که به شاگردان و دوستانش نوشتند و حواشی بر کتاب ارشاد مفید و تعلیقات بر مثنوی و فتوحات مکیه باقی مانده است.
ایشان به برخی شاگردان برگزیده خود فتوحات تدریس میفرمودند و به بعضی از شاگردان نظیر مرحوم قوچانی توصیه کردند کتاب شرح منظومه را تدریس نمایند.
کرامتهاآیتالله سید علی آقا قاضی طباطبایی در عرفان از طریق و روش ملا حسینقلی همدانی پیروی کرد و رسیدن سالک به مقام توحید را بدون پذیرفتن ولایت ائمه اطهار و حضرت زهرا(س) امکانپذیر نمیدانست. در طریقت عرفانی ایشان خواندن نماز اول وقت با خضوع و خشوع، توسل به امام حسین(ع)، انتخاب استاد، انجام مستحبات و رفتن به زیارت قبور جایگاه مهمی داشت.
رساله سیر و سلوک بحرالعلوم را بهترین کتاب عرفانی میدانست و روش احراق را به نیل به مقامات الهی توصیه میکرد.
آیتالله محمدمحسن تهرانی ملقب به آقابزرگ که سالها با سید علی قاضی دوستی و مراوده داشت او را با صفاتی چون استقامت، کرامت و شرافت ستوده است. سید علی قاضی استقامت در طلب خداوند را عامل درک اسم اعظم و لایق اسرار ربوبی شدن میدانست. ایشان در عین فقر و سادهزیستی، با ریاضتهای سخت و غیر شرعی مخالف بود و اعتقاد داشت که سالک باید به جسمش هم رسیدگی کند، زیرا جسم مَرکب روح است ازاینرو به وضع ظاهری خود اهمیت میداد و معمولا عطر میزد و لباس سفید و تمیز میپوشید و به حسنخلق و نیکوکاری سفارش میکرد.
از آیتالله قاضی کراماتی همچون طیالارض، میراندن مار با استفاده از نام اَلمُمیت خداوند، زنده شدن مرده به دعای وی، خبر دادن از احوال و افکار و حالات و افعال اشخاص، خبر دادن از آینده از جمله خبر از مرجعیت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، پیشبینی زمان درگذشت خود و ساطع شدن نور از وی در حال نماز نقل شده است.
وصیتنامه
آیتالله سید علی قاضی طباطبایی یکسال قبل از رحلت در ۷۶ سالگی وصیتنامهای به این شرح نوشت: «و بعد، وصیت از جمله سنن لازمه است و بنده عاصی علی بن حسین الطباطبایی چندین مرتبه وصیتنامه نوشتهام و اینکه در این تاریخ که روز چهارشنبه دوازدهم ماه صفر سنه ۱۳۶۵ است و این وصیتنامه دو فصل است: یک فصل در امور دنیا، فصل دیگر در امور آخرت است.
مقدم دارم ذکر دنیا را چنان که حق - تبارک و تعالی - در خلقت و ذکر آخرت مقدم داشته است.
دیگر آنکه از جمله قروض ۵۰ تومان است که مالالوصیة علیین رتبت حاج سید قریش قزوینی است و بعد از ایشان به حاجی امامقلی رسیده است و از حاجی قلی به والد حقیر رسیده است - رضوان الله علیهم اجمعین.
این وجه باید در دست کسی که اهلیت آن را داشته باشد برسد که در دهه محرم از فایده شرعیه آن عزاداری بکند، چیزی از آن به روضهخوان برسد به چای و قهوه و امثال این صرف نشود انشاءاللهتعالی.
و اگر شخص دیگری را معرفی کردم در حاشیه همین وصیتنامه مینویسم و بعد از این اگر تغییر و تبدیل به نظر رسید در ذیل ورقه نوشته میشود.
و فصل دوم در امور آخرت و عمده آنها توحید است. خدای تعالی میفرماید: «انالله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء» (نساء ۴۸) همانا خداوند شرک به خود را نمیبخشد و جز آن را برای هر که بخواهد میبخشد و این مطلب حقیقتش به سهولت به دست نمیآید و از اولادهای بنده کسی تا حال مستعد تعلیم آن ندیدهام و از رفقا هنوز وصی آخرتی معین نکرده است که شما را به پیروی او امر کنم.
اما وصیتهای دیگر، عمده آنها نماز است. نماز را بازاری نکنید، اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیحه صدیقه کبری سلامالله علیها و آیتالکرسی در تعقیب نماز ترک نشود. واجبات است و در مستحبات تعزیهداری و زیارت حضرت سیدالشهداء مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمیشود و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرم ترک نشود.
دیگر آنکه اگرچه این حرفها آهن سرد کوبیدن است ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. اینها را که عرض کردم و امثال اینها را مواظبت نمایید. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید.
تا توانی دلی به دست آور/ دل شکستن هنر نمی باشد
درگذشتسالک اِلَله آیتالله سید علی قاضی طباطبایی در هفتم بهمن ۱۳۲۵ بر اثر بیماری استسقا که موجب عطش فراوان به دلیل بیماریهایی چون دیابت یا مشکلات صفراوی و کلیوی ایجاد میشود، درگذشت. سید جمالالدین گلپایگانی بر او نماز خواند و در وادی السلام نجف نزدیک مقام امام زمان(عج) در کنار پدرش به خاک سپرده شد
خاطره مرگسید عبدالحسین قاضی نوه آیتالله قاضی نحوه و زمان رحلت این عالم وارسته و سالک اِلَله را این طور شرح کرد: «ایشان مدتی بیمار بودند. یک شب به پدرم که در آن زمان ۲۰ ساله بودند میگویند که امشب نخواب و بیدار باش.
پدرم هم متوجه نمیشود که جریان چیست. ایشان نقل میکند که ساعتی از نیمه شب آقای قاضی او را صدا میزنند و رو به قبله دراز میکشند و میگویند من در حال مرگ هستم و به او سفارش میکنند که همسر و بچههای دیگرشان را بیدار نکند و تا صبح بالای سرشان بنشیند و قرآن بخواند.
پدرم میگوید علیرغم این که اگر کسی بداند که پدرش در حال مرگ است و هیچ نگوید، سخت است، اما من این موضوع را با کمال آرامش پذیرفتم و به کسی هیچ نگفتم و پیش او نشستم. آقای قاضی به من فرمودند که دارم راحت میشوم و این راحتی از طرف پاهایم شروع شده و به طرف بالا میآید.
سپس فرمودند فقط قلبم درد میکند بعد فرمودند که رویم را بپوشان، من هم روی صورتشان را پوشاندم و ایشان از دنیا رفتند. من بدون هیچ دغدغه و اضطراب تا صبح پیش ایشان نشستم و قرآن خواندم تا آن که هنگام اذان صبح شد و خانواده آمدند و پرسیدند که جریان چیست و من هم گفتم که پدر فوت شده است و فریاد و سر و صدا از اهل خانه بلند شد و در آن لحظه تازه متوجه تصرف او شدم و فهمیدم چه اتفاقی افتاده است و از مرگ پدرم بسیار متأثر شدم.»
آیتالله قاضی طباطبایی توسط شخصی به نام آقا یحیی که اصلا در طول عمر ایشان را ندیده بود و نمیشناخت، کفن و دفن. آقا یحیی چگونگی مامور شدن به انجام این کار را به دیدن امام حسین (ع) در خواب و امر شدن به این کار تعریف کرد.
سخن بزرگانامام خمینی (ره) درباره علامه قاضی فرمودند: «قاضی کوهی بود از عظمت و مقام توحید.»
علامه طباطبایی درباره ایشان گفت: «ما هر چه داریم، از مرحوم قاضی داریم. چه آنچه را که در حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم، چه طریقی که خودمان داریم، از مرحوم قاضی گرفتهایم.»
علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی نیز دربارهاش نوشت: «استاد ما نسبت به استاد خود مرحوم قاضی علاقه و شیفتگی فراوانی داشت و حقا در مقابل او خود را کوچک میدید؛ و در چهره مرحوم قاضی یک دنیا عظمت و ابهت و اسرار و توحید و ملکات و مقامات میجست.»
آیتالله سید هادی خسروشاهی از علامه طباطبائی نقل کرد: «کتابهای معقول را خواندم ولی وقتی خدمت سید علی آقا قاضی رسیدم فهمیدم که یک کلمه هم نفهمیدم.»
دکتر سید مرتضی مطهری هم به نقل از علامه طباطبایی گفت: «زمانی که ما اسفار اربعه میخواندیم، در تلقی درس کوشش فراوانی داشتیم و در موقع تقریر مباحث نیز زحمت بسیاری میکشیدیم. به سبب وجود این تلاشها به تدریج این توهم پدید آمد که اگر آخوند (ملاصدرا) زنده شود و بخواهد مطالب خود را به این ترتیبی که من تقریر میکنم، بنویسد، یقینا نخواهد توانست.
این توهم به قوت خود باقی بود تا این که مقدمات تشرفمان به محضر سید علی آقا قاضی طباطبایی فراهم آمد و توفیق بهره بردن و استفاده از محضر ایشان را یافتیم.
ایشان با اینکه تخصص اصلیش عرفان بود و در فلسفه به اندازه عرفان تخصص نداشت، وقتی که بحث از وجود و ماهیت و اصالت وجود و اعتباریات ماهیت به میان میآمد، مطالب و دقایقی ارائه میکرد که تا آن زمان آنها را از کسی نشنیده بودیم. آن زمان بود که فهمیدم از اسفار یک حرف را هم نفهمیدهام.»
منابع:
معلم حبیب آبادی، ج۵، ۱۴۷۴
معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۱۰۳۰
آقا بزرگ طهرانی، ج۱، قسم۲، ص۵۲۹
حسینی طهرانی، ۱۴۲۳ب، ص۳۲-۳۴، یادنامه عارف کبیر، ص۶
آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
211
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1888237